در سینما، اصطلاح `رج زدن` به معنای حرکت سریع و ناگهانی یک شخص یا شخصیت در صحنه استفاده می شود. این حرکت معمولاً برای ایجاد تنش، اکشن، یا افزایش جذابیت و تنوع در صحنه ها به کار می رود. این اصطلاح می تواند در موارد زیر در سینما به کار برود: 1. صحنه های اکشن : در فیلم های اکشن، شخصیت ها ممکن است به طور ناگهانی رج زده و به سرعت به جایی دیگر حرکت کنند، مانند فرار از خطر یا مواجهه با حمله ای ناگهانی. 2. تعقیب و گریز : در صحنه هایی که شخصیت ها در تعقیب یا فرار هستند، رج زدن به کمک آنها می آید تا از موقعیت خود دور شوند یا به دنبال فراری گشته بروند. 3. درام و تنش : در صحنه های دراماتیک، رج زدن ممکن است برای افزایش تنش و ترس در بین تماشاگران استفاده شود، مثلاً در صحنه های تعقیب و اجتماعی. 4. کمدی و شوخی : در فیلم ها و سریال های کمدی، رج زدن می تواند برای ایجاد خنده و جلب توجه به موقعیت های طنزآمیز استفاده شود، مانند شخصیتی که از یک موقعیت خنده دار فرار می کند. مثال های استفاده از `رج زدن` در صحنه های سینمایی: - صحنه اکشن : در یک فیلم اکشن، شخصیت اصلی در حال دویدن در خیابان های شلوغ شهر است. ناگهان یک ماشین از گوشه ای برای برخورد با او ظاهر می شود، و او به سرعت رج می زند و از مسیر آن فرار می کند. - صحنه تعقیب و گریز : دو شخصیت در یک موقعیت تعقیب و گریز قرار دارند. یکی از آنها به سرعت رج می زند و از یک پل انتظارهای او می رود تا از دنباله ها دور بماند. - صحنه دراماتیک : در یک درام فیلم، شخصیتی که به طور ناگهانی با شرایط ناخوشایندی مواجه می شود، به سرعت رج می زند تا از موقعیت خطرناک فرار کند. - صحنه کمدی : در یک سریال کمدی، شخصیت اصلی درگیر یک موقعیت خنده دار می شود و به سرعت رج می زند تا از دام خنده داری که در آن افتاده، فرار کند. به طور کلی، استفاده از اصطلاح `رج زدن` در سینما برای ایجاد تحولات ناگهانی، افزایش تنش و همچنین برای جذب توجه و ایجاد اثرات مختلف در مخاطبان بسیار مفید است. علامتگذاری صحنههای خاص. با توجه به پرهزینه بودن وسایل مختلف بهکاررفته در ساخت فیلم، از تجهیزات فیلمبرداری گرفته تا وسایل صحنه و به ویژه اجاره بهای مکانها، دستیار کارگردان مجموعه نماهای مثلاً مربوط به یک هتل یا خانه یا موقعیت دیگر را - که در کل فیلمنامه پراکنده شده - بر اساس خط داستانی فیلمنامه کنار هم، ردیف کرده و آن را برای کارگردان مشخص میکند. همچنین چون برخی بازیگرها به دلایل حرفهای یا به هر دلیل دیگر باید زودتر پروژه را ترک کنند، تمام نماهای مربوط به آنها رج زده میشود. پس از رج زدن، با یک برنامهریزی دقیق روزانه، فیلمبرداری به سرعت انجام میشود وهزینهها کاهش مییابد.
در سینما، اصطلاح `رج زدن` به معنای حرکت سریع و ناگهانی یک شخص یا شخصیت در صحنه استفاده می شود. این حرکت معمولاً برای ایجاد تنش، اکشن، یا افزایش جذابیت و تنوع در صحنه ها به کار می رود. این اصطلاح می تواند در موارد زیر در سینما به کار برود: 1. صحنه های اکشن : در فیلم های اکشن، شخصیت ها ممکن است به طور ناگهانی رج زده و به سرعت به جایی دیگر حرکت کنند، مانند فرار از خطر یا مواجهه با حمله ای ناگهانی. 2. تعقیب و گریز : در صحنه هایی که شخصیت ها در تعقیب یا فرار هستند، رج زدن به کمک آنها می آید تا از موقعیت خود دور شوند یا به دنبال فراری گشته بروند. 3. درام و تنش : در صحنه های دراماتیک، رج زدن ممکن است برای افزایش تنش و ترس در بین تماشاگران استفاده شود، مثلاً در صحنه های تعقیب و اجتماعی. 4. کمدی و شوخی : در فیلم ها و سریال های کمدی، رج زدن می تواند برای ایجاد خنده و جلب توجه به موقعیت های طنزآمیز استفاده شود، مانند شخصیتی که از یک موقعیت خنده دار فرار می کند. مثال های استفاده از `رج زدن` در صحنه های سینمایی: - صحنه اکشن : در یک فیلم اکشن، شخصیت اصلی در حال دویدن در خیابان های شلوغ شهر است. ناگهان یک ماشین از گوشه ای برای برخورد با او ظاهر می شود، و او به سرعت رج می زند و از مسیر آن فرار می کند. - صحنه تعقیب و گریز : دو شخصیت در یک موقعیت تعقیب و گریز قرار دارند. یکی از آنها به سرعت رج می زند و از یک پل انتظارهای او می رود تا از دنباله ها دور بماند. - صحنه دراماتیک : در یک درام فیلم، شخصیتی که به طور ناگهانی با شرایط ناخوشایندی مواجه می شود، به سرعت رج می زند تا از موقعیت خطرناک فرار کند. - صحنه کمدی : در یک سریال کمدی، شخصیت اصلی درگیر یک موقعیت خنده دار می شود و به سرعت رج می زند تا از دام خنده داری که در آن افتاده، فرار کند. به طور کلی، استفاده از اصطلاح `رج زدن` در سینما برای ایجاد تحولات ناگهانی، افزایش تنش و همچنین برای جذب توجه و ایجاد اثرات مختلف در مخاطبان بسیار مفید است. علامتگذاری صحنههای خاص. با توجه به پرهزینه بودن وسایل مختلف بهکاررفته در ساخت فیلم، از تجهیزات فیلمبرداری گرفته تا وسایل صحنه و به ویژه اجاره بهای مکانها، دستیار کارگردان مجموعه نماهای مثلاً مربوط به یک هتل یا خانه یا موقعیت دیگر را - که در کل فیلمنامه پراکنده شده - بر اساس خط داستانی فیلمنامه کنار هم، ردیف کرده و آن را برای کارگردان مشخص میکند. همچنین چون برخی بازیگرها به دلایل حرفهای یا به هر دلیل دیگر باید زودتر پروژه را ترک کنند، تمام نماهای مربوط به آنها رج زده میشود. پس از رج زدن، با یک برنامهریزی دقیق روزانه، فیلمبرداری به سرعت انجام میشود وهزینهها کاهش مییابد.
اختلاف بسیار جزئی داشتن (معمولاً در جملۀ منفی استعمال شود) : قیافه اش با قیافۀ او مو نمیزند، یعنی کوچکترین اختلافی ندارد. (از یادداشت مؤلف) ، در نهایت استقامت و راستی بودن. در استقامت اندک کجی نداشتن. در یک ردیف مستقیم قرار داشتن: رج آجرها که چیده است مو نمی زند، بر یک امتداد است، در نهایت حساسیت بودن و جزئی اختلاف را نشان دادن چنانکه ترازوئی دقیق
اختلاف بسیار جزئی داشتن (معمولاً در جملۀ منفی استعمال شود) : قیافه اش با قیافۀ او مو نمیزند، یعنی کوچکترین اختلافی ندارد. (از یادداشت مؤلف) ، در نهایت استقامت و راستی بودن. در استقامت اندک کجی نداشتن. در یک ردیف مستقیم قرار داشتن: رج آجرها که چیده است مو نمی زند، بر یک امتداد است، در نهایت حساسیت بودن و جزئی اختلاف را نشان دادن چنانکه ترازوئی دقیق
راه زدن. (یادداشت مؤلف). دزدی کردن. قطع طریق کردن. سر راه بر کسی گرفتن به قصد دزدی: بر پلۀ پیرزنان ره مزن شرم بدار از پلۀ پیرزن. نظامی. دل به عیّاری ببردی ناگهان از دست من دزد در شب ره زند تو روز روشن می بری. سعدی. رجوع به راه زدن در همه معانی شود
راه زدن. (یادداشت مؤلف). دزدی کردن. قطع طریق کردن. سر راه بر کسی گرفتن به قصد دزدی: بر پلۀ پیرزنان ره مزن شرم بدار از پلۀ پیرزن. نظامی. دل به عیّاری ببردی ناگهان از دست من دزد در شب ره زند تو روز روشن می بری. سعدی. رجوع به راه زدن در همه معانی شود
خون گرفتن. (آنندراج). فصد. (تاج المصادر) (دهار) (منتهی الارب). فصد کردن. رگ گشادن. (آنندراج). رجوع به فصد شود: رگ زدن باید برای دفع خون رگ زنی آمد بدانجا ذوفنون. مولوی. اگر زنند رگش باخبر نمی گردد کسی که گردش چشم تو کرد بیخبرش. صائب (از آنندراج). - مگس را در هوا رگ زدن، دچار عسرت و تنگدستی بودن: چون قدم با شاه و بابگ می زنی چون مگس را در هوا رگ می زنی. مولوی. چه عطا ما بر گدائی می تنیم مر مگس را در هوا رگ می زنیم. مولوی
خون گرفتن. (آنندراج). فصد. (تاج المصادر) (دهار) (منتهی الارب). فصد کردن. رگ گشادن. (آنندراج). رجوع به فصد شود: رگ زدن باید برای دفع خون رگ زنی آمد بدانجا ذوفنون. مولوی. اگر زنند رگش باخبر نمی گردد کسی که گردش چشم تو کرد بیخبرش. صائب (از آنندراج). - مگس را در هوا رگ زدن، دچار عسرت و تنگدستی بودن: چون قدم با شاه و بابگ می زنی چون مگس را در هوا رگ می زنی. مولوی. چه عطا ما بر گدائی می تنیم مر مگس را در هوا رگ می زنیم. مولوی
رفو کردن. اصلاح و مرمت کردن دریده و رفتۀ جامه یا پارچه را: به چاک رفته ز دست جنون سوی دامن به غیر سوزن مژگان که زد رفو گستاخ. والۀ هروی (از آنندراج). هر چند رفو زدیم شد چاک این سینه همه به دوختن رفت. ملا حیاتی گیلانی (از آنندراج)
رفو کردن. اصلاح و مرمت کردن دریده و رفتۀ جامه یا پارچه را: به چاک رفته ز دست جنون سوی دامن به غیر سوزن مژگان که زد رفو گستاخ. والۀ هروی (از آنندراج). هر چند رفو زدیم شد چاک این سینه همه به دوختن رفت. ملا حیاتی گیلانی (از آنندراج)
رود نواختن. رودزنی کردن: آن زن ایشان را می دادی و ساقیگری کردی و رود زدی و سرود گفتی. (تاریخ بلعمی). گاه گفتی بیا و رود بزن گاه گفتی بیا و شعر بخوان. فرخی. چون خداوند را فتحها پیوسته گردد و ندیمان بنشینند و دوبیتها گویند و مطربان بیایند که در مجلس رود و بربط زنند در آن روز شراب خوردن را چه حکم است ؟ (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 568). رجوع به رود و رودزن شود، کندن رودکده یا رودخانه ای بطور مصنوعی برای آب بردن بشهری یا موضعی: و رود زدن و آب بردن بدین مواضع... (تاریخ سیستان)
رود نواختن. رودزنی کردن: آن زن ایشان را می دادی و ساقیگری کردی و رود زدی و سرود گفتی. (تاریخ بلعمی). گاه گفتی بیا و رود بزن گاه گفتی بیا و شعر بخوان. فرخی. چون خداوند را فتحها پیوسته گردد و ندیمان بنشینند و دوبیتها گویند و مطربان بیایند که در مجلس رود و بربط زنند در آن روز شراب خوردن را چه حکم است ؟ (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 568). رجوع به رود و رودزن شود، کندن رودکده یا رودخانه ای بطور مصنوعی برای آب بردن بشهری یا موضعی: و رود زدن و آب بردن بدین مواضع... (تاریخ سیستان)
بو آمدن از چیزی. و بنفسه، بمعنی بو دادن است. (از آنندراج) : ای فاخته ز ناله زن آتش ببوستان کآن گل امید نیست که بوی وفا زند. امیرخسرو (از آنندراج). ببزم شاه نرگس مست رفت و بو زند ترسم مگر کو خلق شاه هر دو عالم در دهان دارد. امیرخسرو (از آنندراج). - بو زدن زخم، بوی بد پیدا کردن زخم و آن علامت بد است برای زخم. (آنندراج) : گریه کردم داغ طعن دوستداران تازه شد از شکایت زخم شمشیر زبان بو میزند. اسیر (ازآنندراج)
بو آمدن از چیزی. و بنفسه، بمعنی بو دادن است. (از آنندراج) : ای فاخته ز ناله زن آتش ببوستان کآن گل امید نیست که بوی وفا زند. امیرخسرو (از آنندراج). ببزم شاه نرگس مست رفت و بو زند ترسم مگر کو خلق شاه هر دو عالم در دهان دارد. امیرخسرو (از آنندراج). - بو زدن زخم، بوی بد پیدا کردن زخم و آن علامت بد است برای زخم. (آنندراج) : گریه کردم داغ طعن دوستداران تازه شد از شکایت زخم شمشیر زبان بو میزند. اسیر (ازآنندراج)